پيوند با خدا
پيوند با خدا
پيوند با خدا
معرفي واقعي هر چهره آن را براي آدمي جذاب تر مي کند. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله با ذکر صفات خداوند، او را محبوب دل ها قرار مي داد و چنين توصيف مي فرمود:
«آفريدگار با حيا و بخشنده است ؛ وقتي مردي دست هاي خالي خود را به سوي او بلند مي کند، شرم دارد که آن را خالي و نااميد باز گرداند». (1)
« از پروردگار خواستم که حساب امت مرا ( در رستاخيز ) به من واگذارد تا نزد امت هاي ديگر رسوا نشوند، اما آفريدگار والا بر من چنين وحي فرستاد : اي محمد ! خودم به حسابشان رسيدگي مي کنم تا اگر لغزشي از آنان سر زد، از تو پوشيده دارم که نزد تو نيز رسوا نشوند» . (2)
«مي سزد که خداوند دعاي مظلومي را که خود به ديگري چنين ستمي کرده است، نپذيرد». (3)
« پروردگار مهرباني اش را صد قسمت کرده است ؛ نود و نه بخش آن را نزد خويش نگه داشته و يک جزء آن را به زمين فرو فرستاده است. از همين يک صدم است که مردمان به يکديگر رحم مي کنند، (و) حتي چارپا سم خويش را از بچه اش بالا نگه مي دارد تا به او نخورد». (4)
« دوستان بسيار پيدا کنيد ؛ زيرا خداي شما با حيا و بخشنده است و شرم دارد که روز رستاخيز ، بنده خود را ميان برادرانش عذاب کند» . (5)
« آفريدگار ، با مهربانان ، مهربان است. به آن ها که در زمين اند رحم کنيد ، تا آن که در آسمان است به شما رحم کند» . (6)
«يزدان خوب ، پاک است و خوبي را دوست دارد ؛ پاکيزه است و پاکيزگي را دوست دارد ؛ بزگوار است و بزرگواري را دوست دارد ».(7)
« خداوند از توبه بنده مومنش بيش از مردي شاد مي شود که در سرزميني مرگ آور فرود آمده است ؛ مردي که توشه و غذا و نوشيدني اش با اوست. وي مي خوابد و هنگامي که بيدار مي شود ؛ در مي يابد که مرکب حامل توشه اش رفته است. به جست و جو بر مي خيزد ، تا جايي که تشنه مي شود. با خويش مي گويد : به همان جا بر مي گردم و مي خوابم، تا مرگ مرا در يابد. سرش را بر بازويش مي گذارد ، تا بميرد ( به خواب مي رود ). وقتي بيدار مي شود ؛ توشه ، غذا و نوشيدني اش را مي يابد. آفريدگار از توبه بنده دين باورش ، از شادماني چنين کسي که توشه اش را يافته است ، بيشتر شادمان مي شود» . (8)
« چه خوب است آدمي گاهي با خويش خلوت کند، گناهانش را به ياد آورد و از خدا آمرزش بخواهد » . (9)
و رسول اعظم الهي اين چنين قلب هاي لطيف بشري را که با جهل و خرافه و غفلت و بي خبري از خدا دور شده بود ، به خالق متعال پيوندي دوباره مي زد.
/خ
«آفريدگار با حيا و بخشنده است ؛ وقتي مردي دست هاي خالي خود را به سوي او بلند مي کند، شرم دارد که آن را خالي و نااميد باز گرداند». (1)
« از پروردگار خواستم که حساب امت مرا ( در رستاخيز ) به من واگذارد تا نزد امت هاي ديگر رسوا نشوند، اما آفريدگار والا بر من چنين وحي فرستاد : اي محمد ! خودم به حسابشان رسيدگي مي کنم تا اگر لغزشي از آنان سر زد، از تو پوشيده دارم که نزد تو نيز رسوا نشوند» . (2)
«مي سزد که خداوند دعاي مظلومي را که خود به ديگري چنين ستمي کرده است، نپذيرد». (3)
« پروردگار مهرباني اش را صد قسمت کرده است ؛ نود و نه بخش آن را نزد خويش نگه داشته و يک جزء آن را به زمين فرو فرستاده است. از همين يک صدم است که مردمان به يکديگر رحم مي کنند، (و) حتي چارپا سم خويش را از بچه اش بالا نگه مي دارد تا به او نخورد». (4)
« دوستان بسيار پيدا کنيد ؛ زيرا خداي شما با حيا و بخشنده است و شرم دارد که روز رستاخيز ، بنده خود را ميان برادرانش عذاب کند» . (5)
« آفريدگار ، با مهربانان ، مهربان است. به آن ها که در زمين اند رحم کنيد ، تا آن که در آسمان است به شما رحم کند» . (6)
«يزدان خوب ، پاک است و خوبي را دوست دارد ؛ پاکيزه است و پاکيزگي را دوست دارد ؛ بزگوار است و بزرگواري را دوست دارد ».(7)
« خداوند از توبه بنده مومنش بيش از مردي شاد مي شود که در سرزميني مرگ آور فرود آمده است ؛ مردي که توشه و غذا و نوشيدني اش با اوست. وي مي خوابد و هنگامي که بيدار مي شود ؛ در مي يابد که مرکب حامل توشه اش رفته است. به جست و جو بر مي خيزد ، تا جايي که تشنه مي شود. با خويش مي گويد : به همان جا بر مي گردم و مي خوابم، تا مرگ مرا در يابد. سرش را بر بازويش مي گذارد ، تا بميرد ( به خواب مي رود ). وقتي بيدار مي شود ؛ توشه ، غذا و نوشيدني اش را مي يابد. آفريدگار از توبه بنده دين باورش ، از شادماني چنين کسي که توشه اش را يافته است ، بيشتر شادمان مي شود» . (8)
« چه خوب است آدمي گاهي با خويش خلوت کند، گناهانش را به ياد آورد و از خدا آمرزش بخواهد » . (9)
و رسول اعظم الهي اين چنين قلب هاي لطيف بشري را که با جهل و خرافه و غفلت و بي خبري از خدا دور شده بود ، به خالق متعال پيوندي دوباره مي زد.
پي نوشتها:
1.مسند ابي يعلي ، ج 3، ص 391.
2. کنزالعمال ، ج 14، ص 369.
3. همان ، ج 3، ص 503.
4. صحيح مسلم ، ج 8، ص 96.
5. بحار الانوار ، ج 74، ص 167 و ابن ابي جمهور الاحسايي ، عوالي اللئالي ، ج 1، ص 361.
6. کنزالعمال ، ج 3، ص 163.
7.سنن ترمذي، ج 4، ص 198.
8. کنزالعمال ، ج 4، ص 213.
9. عبدالله بهرام الدارمي ، سنن دارمي ، ج 1، ص 93 و کنز العمال ، ج 4، ص 213.
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}